دین باوران

امام خمینی(ره): « منتظران راستین حضرت مهدی(عج) دین باوران حقیقی و ولایت مداران واقعی هستند.»

دین باوران

امام خمینی(ره): « منتظران راستین حضرت مهدی(عج) دین باوران حقیقی و ولایت مداران واقعی هستند.»

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«با توکّل بر الله ... توسّل بر آلُ الله ... زیر خیمه ثارالله ...»


شیطان! ای رجیم! دلت تنگ رحیم نگشته؟! نوای داستان شش هزار سال سجده ­ات که به پرده­ ی گوشم می­ رسد، چهل ستون قلبم به لرزه می­ افتد! اَعتَرِفُ که کم می آورم!... با یک "نه"، لبیک­ های شش هزار ساله­ ات برباد برود انتهای خُسر است!

شیطان! خودمانیم! دلت برای عرش پر نمی­ کشد؟! دوری ارباب بی­تابت نمی­ کند؟! یک لحظه خاکی شدن نمی­ ارزید در مقابل خاطی شدن؟! به واقع دلت برای سجود، لک نمی­ زند؟!

وقتی بد می­ شوم و رنگ خاکستری، تمام دنیایم را پر می­ کند، هیچ چیز برایم به اندازه "لایقنطوی" خدا، آسمان دلم را آبی نمی­ کند... ابرهای رحمت که به یاری چشمانم می­ دوند و می­ بارند، می­ شوم سبک­ تر از هرچه باد است... امّا تو چه حسّی داری؟!... حالت از چه جنس است؟!... درک نمی­ کنمت، باور کن! حتّی ذرّه­ای.. .

لعنت الله! می­ دانم کمر همّت بسته­ ای و حتّی برای آخرین لحظه عمرم هم دام­ ها گسترده­ ای تا رحمه الله نشوم! ألَم تَجِدنَا یَتِیمَاً؟!... با ما آخر زمانی­ ها چون یتیمان معامله می­ کنی؟!

بدان که ما را صاحبیست؛ هر چند در پس پرده غیبت! بدان که لکلّ فرعونٍ موسی... خدا خودش وعده فرموده "أَنَّ الأَرضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ"... یتیمی ما هم خاتمی دارد؛ بدان که نراهُ قریباً... .

شیطان! تو را به مقدّسات قبل هبوطتت! از جاذبه­ ی مهدی فاطمه چطور می­ گذری؟! یوسفان دهر، لیلای هزار مجنون ما را که دیدند دست­ ها برایش بریدند... یعقوب اگر مهدی گم می­ کرد، چشم که سهل است، جان می­ داد! اگر موسی یدش بیضایی بود، بیاض صبح و رقص خورشید و عشوه ماه، به یک اشارت مهدیست!...

ببین... ببین که عیسی، برای شِفا، هر صبح و شام تب دار طبیب می­ گردد... مرغان خوش نوا طواف داوود می­ نمودند، درست؛ امّا بدان که داوودها از صوت فارس حجاز در سِمائند!... ابلیس! بدان زمانی که م.ح.م.د متصّل نگاشته شود، منفصل خواهی شد... اگر ندبه­ هایمان چونان امّ داوود بود، یعقوب­ وار مست بوی پیراهن یوسفمان می­ گشتیم... یار نگشتیم که یارمان، دلدارمان، امام انیس و غمخوارمان همچنان در غار غیبت مانده! کاروان اصحاب کجایند که یوسف بخرند به بهای سیصد و سیزده دلیر مردِ عمّار صفتِ میثم خو!!! کجایند... .


                                                                 نویسنده: سونیا سجادی